جدول جو
جدول جو

معنی وادار کردن - جستجوی لغت در جدول جو

وادار کردن
کسی را به کاری برانگیختن، تحریک کردن، مجبور کردن
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
فرهنگ فارسی عمید
وادار کردن(رِ تَ)
واداشتن. (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء). مجبور کردن. ناگزیر کردن. ناچار کردن. الزام. (یادداشت مؤلف). رجوع به واداشتن و الزام شود، ترغیب کردن. تحریک کردن برانگیختن. رجوع به کلمه های مزبور شود، نگاه داشتن. (ناظم الاطباء) ، ایستاده کردن کاروانیان است چارپایان خود را در میان راه برای آب انداختن یعنی بول نمودن و کمیز انداختن. (آنندراج، از فرهنگ ترکتازان)
لغت نامه دهخدا
وادار کردن
مجبور کردن، ناچار کردن
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
وادار کردن((کَ دَ))
تحریک کردن، برانگیختن، مجبور کردن
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
فرهنگ فارسی معین
وادار کردن
لإجبارٍ
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
وادار کردن
Coerce, Compel, Impel
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
وادار کردن
contraindre, obliger, pousser
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
وادار کردن
coagir, obrigar, impulsionar
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
وادار کردن
coaccionar, obligar, impulsar
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
وادار کردن
zmuszać, popychać
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
وادار کردن
принуждать , заставлять , побуждать
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به روسی
وادار کردن
примушувати , змушувати , спонукати
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
وادار کردن
dwingen, aandrijven
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
وادار کردن
مجبور کرنا
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به اردو
وادار کردن
costringere, obbligare, spingere
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
وادار کردن
บังคับ , บังคับ , กระตุ้น
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
وادار کردن
memaksa, mendorong
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
وادار کردن
לאלץ , להכריח , לדחוף
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به عبری
وادار کردن
強制する , 駆り立てる
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
وادار کردن
强迫 , 推动
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به چینی
وادار کردن
zwingen, antreiben
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
وادار کردن
강요하다 , 몰다
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
وادار کردن
zorlamak, harekete geçirmek
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
وادار کردن
বাধ্য করা , অনুপ্রাণিত করা
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
وادار کردن
मजबूर करना , मजबूर करना , प्रेरित करना
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به هندی
وادار کردن
kulazimisha, kusukuma
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پادار کردن
تصویر پادار کردن
کنایه از برقرار کردن، پابرجا کردن، در علم حسابداری تامین اعتبار برای هزینه ای
فرهنگ فارسی عمید
(غَ / غُو بَ وَ دَ)
یعنی به همه گفتن (شاید از پهلوی باشد). بازاری کردن (در تداول عامه خاصه زنان). به همه گفتن. علنی کردن. فاش کردن. به آواز بلند به گوشها رسانیدن. منادی کردن. باآواز بلند به همه گفتن. آشکار کردن. به آواز بلند خبری را که باید مستور ماند به همه گفتن. سری یا مطلبی را با هیاهو منتشر و آشکار کردن. در تداول خانگی با آواز بلند گفتن تا همه کس آن سر را بشنود. جار کشیدن. تشهیر. و امروز این کلمه در نزد عوام مانده است و بیشتر زنان استعمال کنند: دیگر لازم نیست این حرف یا این موضوع را واجار کنی، یعنی به همه بگوئی و به آوای بلند بگوئی. (یادداشت مرحوم مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ رَ کَ دَ)
کنایه از دیر داشتن و مدارا کردن بود. (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بندار کردن
تصویر بندار کردن
مباشرت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادرار کردن
تصویر ادرار کردن
میزیدن بیرون ریختن بول خارج ساختن بول و گمیز از مثانه شاشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واجار کردن
تصویر واجار کردن
به آواز بلند بگوش همه رساندن: (دیگر لازم نیست این موضوع را واجار کنی)
فرهنگ لغت هوشیار
بر انگیختن، مجبور کردن باجرای امری ملزم ساختن، باز داشتن منع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاداش کردن
تصویر پاداش کردن
جزا دادن مکافات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واجار کردن
تصویر واجار کردن
((کَ دَ))
به آواز بلند به گوش همه رساندن
فرهنگ فارسی معین